گروه: برگزیده / خبر
تاریخ: ۸:۰۲ :: ۱۴۰۱/۰۳/۲۳
روایتی متفاوت و زیبا از اجرای  «سلام فرمانده» در خرم آباد

جامعه دو قطبی شده است، نمی‌شود انکار کرد. هر بار بعد از یک حادثه یا رویداد اجتماعی، واکنش‌های مثبت و منفی به فراخور تفکر قبلی فضای مجازی را پر می‌کند و جامعه برای چند روز ملتهب می‌شود تا رویداد بعدی رخ دهد.

پایگاه خبری سنگ نوشته، یادداشت- آخرین رویداد فرهنگی و مذهبی، گردهمایی صد هزار نفری سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی تهران بود که واکنش‌های مثبت و منفی زیادی را در پی داشت. از رسانه‌های معاند حرف نمی‌زنم، هر چند در شکل‌گیری سمت و سوی برخی رسانه‌ها و فضای فکری مردم بی‌اثر نیستند.

یک نگاه کلی به فعالین رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و انتقادها به این همایش بعد از حادثه‌ی ریزش متروپل آبادان، شکاف عمیق را نمایان می‌کند.
بعد از سیل پلدختر و بی‌تفاوتی عجیب رسانه‌های کشور و قیاس با اتفاق مشابه در چند استان دیگر در همان چند روز به این نتیجه رسیدم، برخی استان‌ها سهم چندانی در فضای رسانه‌ای و انعکاس اخبارشان ندارند. مقایسه‌ی حادثه‌ی متروپل و پلاسکو و نوع واکنش‌ها به این دو حادثه‌ که هم اشتراک و هم تفاوت داشتند، ناخودآگاه در ضمیر خیلی‌ها پیش آمد و شائبه‌ی لشکرکشی حکومتی قوت گرفت و همایش سلام فرمانده، خواسته یا ناخواسته عنوان جشن شادی گرفت و همه‌ی حاضران در مراسم متهم به پایکوبی و شادی هم‌زمان با عزاداری آبادانی‌ها شدند. فارغ از نقد محتوایی به بدموقع بودن این همایش اعتراض داشتم ولی چون حضور فیزیکی در اجتماع تهران میسر نبود، امکان قضاوت‌ هم میسر نبود.

بعد از چند روز فراخوان اجتماع بزرگ سرود سلام فرمانده هم‌زمان با جشن ولادت حضرت امام‌رضا (ع) در شهرهای لرستان منتشر شد و حالا امکان حضور و مشاهده‌ی عینی ورای همه‌ی تحلیل‌های رسانه‌ای فراهم بود.
شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ پارک زیباکنار و دریاچه‌ی کیو در خرم‌آباد، مقصد اسنپ از جنوب شهر به شمال شهر بود، بُعد مسافت و تمرکز اکثر اجتماعات در شمال شهر نقد همیشگی و این بار گرمای هوا مضاف بر قبلی‌ها. با کمی تاخیر به پارک رسیدیم، شاید تصور می‌کردم انتخاب زیباکنار برای پرجمعیت‌نشان دادن اجتماع بوده که با این همه رسانه و هجمه‌ی شدید امکان کناره‌گیری حاضرین همیشگی و شاید زاویه‌دار در پارک بدیهی بود. حضور همه‌ی اقشار در آخرین صف‌های راهپیمایان به سمت پارک چشمگیر بود، نیازی نبود رسانه‌ها برای پیدا کردن یک خانم مانتویی به اصطلاح شل‌حجاب دنبال شکار باشند و مدام طعمه‌ی شکارشان را به جهت استفاده‌ی ابزاری به رخ بکشند.
موکب‌های پذیرایی به سان ساعت در حال حرکت و بدون توقف در پخش شربت‌های نذری خنک نقش خنک‌کننده را در آن گرما داشتند، به سربند و پوسترها نرسیدیم و به جایگاه نزدیک هم نشدیم، جمعیت فشرده مانع دیدن جایگاه شد و تا پایان مراسم هم چشم‌مان به جمال جایگاه مجری و تکخوان سرود، روشن نشد.

اما تا دل‌تان بخواهد حضور کودکانی که با احترام نظامی سلام‌های سرود را فریاد می‌زدند، روشنی چشم بودند. سرودی که شاید فهمی از محتوایش نداشتند، برای‌شان خاطره‌انگیز شد. وجود گوشی‌های پر تعداد و دوربینی که روی صورت‌شان زوم می‌شد، بهشان احساس عزت نفس می‌داد، میاندار بودند و با دیدن هر دوربین اشتیاق‌شان برای خواندن سرود و بلندتر کردن صدای‌شان دوچندان می‌شد و قطره‌های عرق روی پیشانی‌شان از این اشتیاق کم نمی‌کرد.
سرود با صدای خش‌دار تک‌خوان که در یک روز و در چند شهر اجرا داشت، تکرار می‌شد و در این میان مجری با جمله‌هایی مراسم را به سمت استغاثه هدایت می‌کرد. اشک‌های برخی از حاضران با هر تیپ و ظاهری چاشنی سرودی بود که در تهران با عنوان جشن سلام فرمانده مشهور و در شبکه‌های اجتماعی محکوم شد.

صحنه‌های منحصر به فرد از کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان در این اجتماع رقم خورد که شباهتی به مراسم جشن و پایکوبی نداشت، هر چند متقارن با میلاد امام رضا (ع) بود. شاید نشاط درونی و برق چشم‌ها باعث شده به این گردهمایی بزرگ عنوان جشن بدهند. در نهایت مراسم به پایان رسید و در ترافیک به خانه‌هایمان برگشتیم، اما باید دانست اوضاع اقتصادی نامناسب که در زندگی همه‌ی لرستانی‌ها به واسطه‌ی شاخص‌های فلاکت و حضور در صدر جدول تورم دیده می‌شود، مانع حضور چند هزار نفر نشد و این نیاز به تحلیل و بررسی دارد و دلیلش هر چه باشد نباید مانع دیده شدن اجتماعی در این شرایط شود.

رعنا مرادی

بازگشت به خانه

پاسخی بگذارید