اوایل سخت بود، زدن ماسک و دستکش برای ساعتها ، شست و شوی مداوم دستها طی زمان مشخص شده .
پایگاه خبری سنگ نوشته، یادداشت- دیکته نوعی تفکر و سبک زندگی ، تفکری که آکنده از ترس برای «مرگ» بود. آنهم مرگی درد آور، ناشناخته و البته بی رحم .
مرگی که سوگواران و سوگواری را هم از قربانیانش میگرفت. درست در همان جایی که تو بر خلاف عادت دیرین انسان ها ، عزیز و محبوب می شوی!!! شاید تنها جایی که برخی ها ، خوب بودنت را و دیگر نبودنت را باور می کردند. تفکری که حالا، در جولان کووید ۱۹ « کرونا ویروس» حتی مجال ( تظاهر ) را پیدا نمی کند.
همان تفکری که سالهاست ما را از دیدن خوبی ها و خوبی دیگران بخاطر ترس ها ، عقده ها و حسادت های بعضی مان ، دور کرده است.
و دیگر سوی ، دیکته سبک خاصی از زندگی ، سبکی سخت ، تکراری ، عذاب آور، وسواسی و ملال آور و اجباری.
تحمل ماسک برای ساعتها که اجباری است و نه اختیاری ، درست برخلاف آنچه دیروز با میل خودت بر سر و روی میکشیدی تا آنچه را که پنهان میکردی یا بزک میکردی ، پیدا نباشد و تو ( خوب خیالی خودت ) به چشم بیایی.
اگرچه با شستن دست ها هزینه آب زیاد می شد ولی بد هم نبود، کمک میکرد به « شستشو» عادت کنیم. شستن آنچه بر دلها ، فکرها و مغزها نشسته است در گذر سالیان . شستن آنچه که سالها در آیینه چشمانمان به دروغ و تزویر نشسته است.
از کووید ۱۹ فقط ، شستشو را دوست دارم ، شستشوی فکر و دل و جسم.
شاید کرونا ویروس لااقل نشان داد که بشوئیم و نترسیم. نگران آب نباشیم ، نگران آبرو باشیم. نگران ماسک ها و نقاب ها باشیم . نگران آنچه پنهان کرده ایم و بی هراس هر روز و بسیار سرسخت بر آن پافشاری می کنیم ، بدون ترس از آنچه که «هستیم».
کرونا، نشان داد که برخی ها و برخی چیزها باید مدام ماسک بزنند و نقاب داشته باشند . باید مدام دست و روی دل و نگاهشان را بشویند و من در عجبم از قربانیان کرونا . چقدر درد می کشند و چقدر مهجور می شوند حتی از شیون ها و افسوس های دروغین .
شاید اگر خوب نگاه کنیم ، خیلی هم بد نباشد . اینکه حالا که قرار است بروی و دور شوی، از آن همه نقاب و ماسک و شستشو، دور شدنت هم خالی از افسوس و ای کاش های ، دروغگویان و متملقان باشد، پایان خوبیست.بی شک.
این که کرونا از کجا آمد و به کجا می رود را کار ندارم ، این که نان خیلی ها آجر شد ، این که خیلی ها از دیدن هم محروم شدند ، اینکه خیلی ها عزیزان دلشان را از دست دادند به همان اندازه دردناک است که ماسک ها از روی آدمی برداشته می شود.
همان اندازه که ناگاه می بینی و می شنوی و مطمین می شوی ، ماسک ها و نقاب ها فروافتاده اند . نه حقیقت برایت آتقدر ساده است که بپذیری و نه واقعیت آنقدر ساده یا قابل تحمل که نگاهش کنی و سکوت کنی .
هرچه هست کرونا یک رو دارد. جنگی اقتصادی . دستکاری شده و در نهایت در موعد مقررش ، شعله اش فروکشیده می شود تا جنگ بعدی بشر . شاید هنوز وقتش نرسیده که بگویند خسارتهای کرونا چند برابر جنگ های جهانی قبلی است اما من می دانم که خسارت های کرونا خیلی کمتر از « فروافتادن نقاب ها» و آشکار شدن « آن روی» انسان هاست.
و ای کاش روزی سازمان ملل و سازمان جهانی بهداشت به جای سکوت ، همکاری و … با ابرقدرتها ، رویه دیگری در پیش بگیرند و شمار قربانیان و دل های شکسته در پس نقاب های انسان ها را معرفی کنند یا اصلا در فکر ساخت داروی ضد دورغ و خیانت باشند.
در فکر داروی ضدتظاهر به انسانیت باشد که بی گمان شمار قربانیان « دروغ-ویروس ، تظاهر-ویروس و خیانت-ویروس » بسیار بیشتر از کرونا-ویروس است.
مریم مهری