نبض سلامت در دستان شیخ الرئیس !

علی حیدری -یکم شهریور ماه سال ۳۵۹ هجری شمسی بود در چنین روزی مادری فریاد نوزادی را شنید که ضربان قلبش تند تر از تیک تاک ساعت می زد . آهنگ گریه های نوزاد با شادی و درد مادر هماهنگ بود . همه می گفتند : او پزشکی حاذق و حکیمی توانا خواهد شد .
ابو علی سینا ! کودکی با هوش بود و جوانی اش را با آموختن علم و دانش ، ریاضیات و حکمت یا به نوعی آموختن تمام علوم عصر خود سپری کرد . طب را آموخت تا الام مردم را تسکین بدهد و حکمت را تا آرامش و معنویت را به آنان ارزانی ببخشد . او حالا شیخ الرئیسی است که به تاسی از علم و حکمت و دانش بی نظیرش زادروزش را روز پزشک نامیده اند .
امروز یکم شهریور ماه سال ۱۳۹۸ ، سالروز تولد آن نوزاد زیرک و دانشمند دوست داشتنی ایران زمین یا پور سینایی است که کتاب قانون در طب ، شفا و الاشارات و التنبیهات را نوشت و به مداوای جسم و روح آدمی پرداخت . او به خاطر علم و حکمتش هنوز زنده است و روز پزشک بهانه ای است برای گرفتن جشن تولدش و تبریک گفتن روز پزشک به همه ی پزشکان خوب سرزمینم .
آقای دکتر ! حال که روز شماست ؛ لطفا ! جرعه ای آب و کمی دارو ! من دچار افسردگی خاصلم ! پزشک دهکده از عهده ی درمانم عاجز مانده است . یکی مرا به پزشک متخصص ارجاع بدهد .
آقای دکتر ! عصب سیاتیکم به گونه ای درگیر است که پاهایم قفل شده اند و توان حرکت را ندارند . به ضربان قلبم گوش کن ! دیگر مثل ساعت تیک تاک نمی کند . گویا قلبم شکسته است و دیگر ریتمی ( ضربانی) طبیعی ندارد . لطفا قرص پروپرانول ۱۰ میلی را با جرعه ای آب تجویز کن و برای اسید و درد معده ام کپسول امپرازول ؛ برای دردهای بی درمانم (بی مارم) ! آمپول ب کمپلکس ، ویتامین D و C , اسید فولیک و … تجویز کن زیرا من دچار فقر آهن ! کمبود ویتامین ها ! افسردگی خالص و فقر فرهنگی ام . ژن من ، ژن خوب ! نیست .
آقای دکتر ! گوش هایم وزوز می کنند ؛ دیگر حرف حق را به وسیله ی نورون ها به مغز مخابره نمی کنند . چشم هایم را معاینه کن دچار آب مروارید شده اند و همه چیز را سیاه می بینند . دست هایم را ببین دچار رعشه اند . کلیه ام را ببین ! سنگی به طول y و به وزن x دارد . فکر می کنم به خاطر آلودگی آب یا خوردن مال دیگران باشد . آخر من معتقدم ، این قضه بی تاثیر نیست . از غدد درون ریزم اصلا چیزی نمی گویم زیرا دچار دیابت ، سنگ صفرا ، ناراحتی کلیوی و استرس های عصبی شده ام .
آقای دکتر ! بعضی ها فکر می کنند من روانی ام . بگذار ! این گونه فکر کنند . من بیماری هستم که به درد خود و به درد جامعه ام آگاهم . آقای دکتر ! روز داروساز ، روز آزمایشگاه ، روز پرستار ، روز بهورز ، روز استاد ، روز خدمت ، روز سلامت ، روز هوای پاک ، روز کارمند و روز پزشک نیز به نوعی روز من است . آقای دکتر ! شاید من همکاری غیر پزشک ، یک ارباب رجوع ، یک بیمار بی مارم ؛ من دارویم را می خواهم و شفایم را ؛ لطفا شیشه ای شربت !
آقای دکتر ! روزت مبارک ! من بیماری ام که به یک روان شناس و به یک جامعه شناس نیاز مبرم دارد ؛ لطفا جرعه ای آب ! کمی دارو و تجویز نسخه ای از جنس آرامش !
آقای دکتر ! من به سلول های خاکستری مغزم خواهم گفت : شما بهترین پزشک دنیا هستید و محبوب ترین پزشک دهکده ی قلبم ! چون شما یک پزشک ایرانی هستید .

علی حیدری یکم شهریورماه سال ۱۳۹۸ / فرکانس مغزی با ریتم قلبی برای تبریک روز پزشکان سر زمینیم ، ایران !