مهران نادرینسب، کوهنورد نام آشنايي لرستاني و ساکن تهران است در حین صعود به قله توچال متوجه گرفتار شدن یک کوهنورد دیگر در برف و سرمای قله میشود و وقتی میبیند جان یک انسان در خطر است نمیتواند بی تفاوت از کنارش رد شود، با آموزشهایی که دیده است موفق میشود آن کوهنورد را بار دیگر به زندگی برگرداند.
البته مرگ و زندگی دست خداست و آقا مهران وسیلهای بوده که آن لحظه از طرف خداوند برای نجات آن جوان نازل شده است. بهتر است داستان نجات آن کوهنورد در سرمای آن روز را از زبان خود مهران دنبال کنیم که جریان از چه قرار بوده است؛
به گزارش پایگاه خبری سنگ نوشته، مهران نادری نسب می گوید: توچال نطلبيده، مراد نيست، امداد و نجات هست، صبح روز جمعه ۱۸ بهمن ۹۸؛ از آنجايی كه روز قبلاش تمرين دوچرخه داشتم ميخواستم امروز (جمعه) را استراحت كنم ولي به اصرار يكي از دوستانم راهي قله توچال شدم، بماند كه خودش نيامد و من به تنهايی راهي قله شدم.
ساعت٨:٣٠ صبح از ميدان دربند استارت زدم و راهي قله شدم، ساعت ١٠:١٠ دقيقه پناهگاه شيرپلا بدون توقف به سمت جان پناه اميري حركت کردم و ساعت١١:٤٠ دقيقه به پناهگاه اميري رسیدم و بعد از ١٠ دقيقه به سمت قله حرکت کردم؛ اما اصل ماجرای آن روز من در هوایی آفتابي که باد حدود ٣٠ كيلومتر در ساعت سرعت داشت و دما منفي٥ درجه بود انتهاي يال آخري كه به خط الراس قله منتهي میشود، اتفاق افتاد.
جایی که ناخودآگاه چشمام به يک كوهنورد كه بدون حرکت دراز كشيده بود ميافتد، به سرعت به سمتاش ميروم، از قيافاش معلوم بود سناش زياد نيست، صدایش ميزنم به زور جواب ميدهد، داد ميزنم جواب ميدهد، چرا دراز كشيدي؟ ولم كن! به زور بلندش ميكنم، ارزيابي اوليه ABC را انجام دادم و علائم هايپوتري در انگشتان دست به همراه ضعف و بي حالي شديد داشت.
ميخواستم به Eoc خبر بدهم كه متاسفانه از بس دنبال آنتن گشتم گوشي تلفن همراهام در آن سرمای شدید خاموش شد، به او آبجوش و تنقلات ميدهم، دستكشهاي پر را بهش ميدهم بعد از چند دقيقه ريكاوري با توجه به نزديكي به جان پناه قله، فوري به سمت جان پناه حركت ميكنيم.
كوله پشتياش را به كوله خودم ميبندم تا قله تقريبا ۲۰ دقيقه راه هست؛ در بين مسير چند بار دستها و پاهایاش را ماساژ ميدهم، باد تندتر شده است و براي در امان ماندن از باد يك مقدار به سمت غرب خطالراس حركت ميكنيم، به قله ميرسيم چند دقيقه استراحت و خوراندن مايعات، تا تله كابين همراهياش ميكنم.
از او پرسیدم چرا تنها آمدي؟
میگوید: مرداد ماه تنها آمدم الان هم گفتم بيام.
خيليها قبل از من بی توجه از کنارش رد شده بودند ولي داستان برای من فرق داشت؛ كسي كه لباس قرمز هلال احمر پوشيده باشد نميتواند بي تفاوت از كنار هم نوعاش رد شود.
حالا یک جوان به زندگی برگشته است و من از این بابت خیلی خوشحالم.
خوشحالم که توانستم وسیلهای برای نجات جان یک انسان در یک شرایط سخت باشم.
لازم بذكر است؛ مهران نادرينسب مربي و مدرس رسمي فدراسيون كوهنوردي، مسئول كارگروه شهرستانهاي هيات كوهنوردي استان لرستان و همچنين نجاتگر كوهستان جمعيت هلال احمر ميباشد.
عضويت در كارگروه جستجو و نجات استان لرستان و فدراسيون كوهنوردي طي سالهای ۹۱ و ۹۲ در صعودهاي زمستاني قله دماوند، حضور در عمليات جستجو حادثه كوهنوردان مشهدي بهمن زده در قله كول جنون اشترانكوه، حضور در عمليات جستجو حادثه هواپيما آسمان در قله دنا از جمله فعالیتهای این کوهنورد سخت کوش لرستانی است.