علی حیدری- قیام اباعبدالله الحسین (ع) دارای یک سری چرا ها و سوالاتی است که برای جواب دادن به هر یک از این چرا ها ، دلایل مختلفی وجود دارد . سوالاتی که جوابشان را می توان در دل اهداف ، فلسفه و انگیزه ی قیام حسین ابن علی (ع) جستجو کرد . در واقع […]
علی حیدری- قیام اباعبدالله الحسین (ع) دارای یک سری چرا ها و سوالاتی است که برای جواب دادن به هر یک از این چرا ها ، دلایل مختلفی وجود دارد . سوالاتی که جوابشان را می توان در دل اهداف ، فلسفه و انگیزه ی قیام حسین ابن علی (ع) جستجو کرد . در واقع ایشان برای اصلاح یک سری از امور اعتقادی ، دینی و حکومتی که همان اصلاح سنت های جدش ، پیامبر عظیم الشان اسلام ، حضرت محمد مصطفی ( ص ) بوده که در زمان بنی امیه دستخوش تغییراتی گردیده ، قیام نمود تا با بدعت ها ، بی عدالتی ها و کجروی های دستگاه بنی امیه مبارزه نماید .
دست زدن به اقدامی اجرایی ، فلسفی و اصولی که در عمل منجر به شهادت ایشان و ۷۲ تن از یاران با وفایش با شعار [ هیهات من الذله ] گردید . شعاری اصلاحی که مهر باطل را بر دیدگاه های مادیگرایانه ی جاطلبی ، قدرت و زور و تزویر زد .
قیام امام حسین (ع) با حرکت از روی شعاع های یک اندیشه ی ناب ، برای رسیدن به مرکز دایره ای که نامش کربلاست ؛ شروع شد که در روز عاشورا با اتصال خطوط آن (شعاع هایش) دایره ی قیام تکمیل گردید . شعاع های این دایره برای تبدیل شدن به قطر نیاز به یک نقطه ی جوش یا سیگنال ارتباطی داشتند تا حدود الهی را ترسیم یا نمایش بدهند . این حضرت زینب کبری (س) بود که با خطبه های زینبیه اش ، پرگار عاشورا را به دست گرفت ؛ خط پرگار را کشید و دایره ی قیام برادرش را تکمیل کرد تا واقعه ی کربلا ماندگار شود .
واقعه ی عاشورا خلق یک تابلوی دینی ، مذهبی و اعتقادی بود که یقین و باور یک اندیشه را به تصویر کشید . قیام یا اقدامی الهی که نقشه ی انتخاب یک راه درست را به تصویر می کشد و جز زیبایی ، خلق نقوش هندسی و جذب مخاطب با انتخاب یک نقشه ی راه ، چیز دیگری در آن وجود ندارد یا عقل انسان به آن دست نیافته است .
نقوشی زیبا که هر خط و خطوطی از آن در یک شکل هندسی خاص ترسیم شده و مدیریت می شود تا چراغ راهی و کشتی نجاتی برای بشریت در تمام عصار باشد . به قول پیامبر اکرم (ص) ، [ ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه ] . این بستگی به نوع تفکر انسان و چگونگی انتخاب او دارد که بتواند نور این چراغ الهی را دریافت نماید تا به کشتی نجات بخش حسینی راه یابد .
صحنه ی کربلا با همه ی اتفاقات دلخراش خودش ، دارای یک تصویر زیباست ؛ زیرا حضرت زینب (س) در این خصوص می فرمایند : [ ما رایت الا جمیلا ] ((من چیزی جز زیبایی ندیدم . عظمت زیبایی در نگاه است نه در آن چیزی که بدان می نگرند )) . این جمله ی پر محتوا از زبان حضرت زینب کبری (س) خواهر امام حسین (ع) و در حالی گفته می شود که صاحب عزا است و با شهامت جواب می دهد ؛ نه از روی ترس و لرز . او پاسخی دندان شکن به سوال دشمن می دهد که جواب یکی از چرا ها و سوالات مطرح شده ی قیام ابا عبدالله (ع) است .
تصاویر زیبا و صحنه های کربلا بمانند که هر کدامشان یک عالمه حرف و حدیث در دل خود دارند که علما ، دانشمندان ، متفکران و نویسندگان چیره دستی در طول تاریخ درباره ی آن ها مطلب ها نوشته و می نویسند که تمامی ندارد .
تمامی ندارد ، زیرا قیام اباعبدالله( ع ) یک قیام الهی بوده که ماندگار شد و زیبایی اش در همین انتخاب راه صحیح و درستی است که ایشان برگزیدند .
تابلو یا نقشه ی راه این انتخاب از آنجایی زیباست که دارای نقوش هندسی مختلفی است . هر شکل هندسی اش دارای یک نقش و هر نقشی دارای اضلاعی است که چندین پیام را به مخاطبان یا تماشاچیان این صحنه های تاریخی می دهند . فقط کافی است تصویر حر را در این تماشاخانه ی تاریخی ببینید تا متوجه شوید حق با کیست ؟! و راه شهادت روی کدامین محور مختصات زندگی می چرخد ؟! کسی که در مقابل امام جنگید ، کسی که راه دسترسی به آب را بر یاران امام بست . کسی که در جبهه ی دشمن با خودش تفکر کرد و گفت : حر ! شما چرا ؟! حر انسانی بود که آدم شد ، توبه کرد و در یک بازگشت یا رجعت به خویشتن ، روی سه ضلع مثلث حر ، امام حسین (ع) و شهادت قرار گرفت تا راه رستگاری را انتخاب نماید . او خودش را به درون این مثلث رساند و به جای یکی از آن هزاران نفری نشست که شبانه برگشتند . حر تنها ضلعی از اضلاع یک مثلثی است که در میان ۷۲ شهید کربلا می درخشد تا ما اشکال هندسی عاشورا را با نقوش زیبایش چون یک تابلوی تصویری بی نظیر ، به تماشا بنشینیم .
آری! سخن گفتن درباره ی امام حسین (ع) و دیگر خاندان پاک ایشان از جمله حصرت عباس (ع) علمدار و سقای کربلا ، علی اصغر (ع) و علی اکبر (ع) در صحنه ی کربلا و حضرت زینب کبری (س) بعد از روز عاشورا ، از عهده ی بشری سراپا تقصیر و با علمی ناقص مثل بنده ، بر نمی آید زیرا ما هرچه درباره ی این انسان های معصوم ، وارسته و آزاده بگوییم ؛ باز هم کم گفته ایم . این سخن ها بسان قطره ای است در برابر اقیانوس بی کران .
انسان کامل بودن ، یعنی : حسین ابن علی (ع) بودن ، انسانی الهی که آدم بودن را با رفتار و کردار خوب خود در یک نمایش جوان
مردانه و به ظاهر غم انگیز به بشریت نشان داد . نمایشی تاریخی و فلسفی که بعد از قرن ها (بعد از وقوع حادثه ی کربلا) تا کنون ، هنوز فلسفه ی قیام و سناریوی نمایش آن برای مردم تازگی دارد و نمی توان برای آن پایانی را متصور شد .
هر روز مطلبی جدید از فلسفه ی قیام اباعبدالله الحسین (ع) گفته می شود و این پیام ها هنوز به پایان نرسیده اند که نمایش عاشورا به پایان خودش برسد . خلق مراسمی معنوی که هر سال باشکوه تر و بهتر از سال گذشته برگزار می شود .
عاشورا ، نمایشی معنوی است که برای انسان های عادی ، هزاران اسرار الهی را در دل خود جای داده است . کشف این اسرار و دنبال کردن معماهای این قیام است که باعث بقا و راز ماندگاری عاشورا شده است .