اگر آموزش مهم ترین رکن نظام سلامت نباشد، حداقل یک رکن بنیادی در ساختار آن محسوب می شود و این بر کسی پوشیده نیست.
وحید کاظمی ذهابی- از آموزش کمی و آمارسازی تا آموزش کیفی و تاثیرگذار فرسنگ ها راه فاصله وجود دارد. یقینا هدف نهایی نظام سلامت نیز آموزش کیفی می باشد.
اما افسوس و صد افسوس که در عمل بعد کمی آن از سوی متولیان امر مورد توجه قرار دارد و صرفا دادن یک سری آمار که بیش تر جنبه ی تبلیغاتی دارند و در واقع نوعی خود فریبی محسوب می شود تبدیل به یک عادت شده است.
همیشه در تعریف آموزش سلامت داریم مادامی که تغییر رفتار در جمعیت هدف به وجود نیاید، اقدام ما بی نتیجه خواهد بود. در سالجاری وزارت بهداشت با جابجایی واحد آموزش سلامت از معاونت بهداشت به معاونت اجتماعی در نظر دارد از ظرفیت های خود مردم که همان جمعیت هدف هستند استفاده کند که البته ایده ی بدی نیست، اما بپذیریم آموزش سلامت که متولی آن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد، مختص معاونت خاصی نیست و باید در تمامی معاونت ها،سازمان ها و واحدهای تابعه ی این مجموعه ی عریض و طویل مورد توجه قرار گیرد. آموزش حلقه ای جدایی ناپذیر از تمام معاونت هاست.
بگذریم… اما به راستی چگونه یک برنامه آموزشی می تواند به تغییر رفتار منتهی شود؟
بدون هیچ شک و تردیدی، تکرار و بازهم تکرار است که در نهایت تفکر را به تعمل تبدیل می کند. یادمان نرفته زمانی کمربند ایمنی خودروها فقط یک دکور و نمایش برای فریب افسران راهنمایی و رانندگی بود، اما امروز تبدیل به یک واقعیت انکار ناپذیر در تامین ایمنی بیش تر در بین عموم مردم شده است. همه ی ما موافقیم که این تکرار موضوع تاثیر بستن کمربند ایمنی در حفظ جان سرنشینان خودرو میان افکار عمومی بود که باعث این تغییر رفتار میان مردم شد.
تکرار مستمر نکات آموزشی سلامت در قالب های گوناگون از آموزش چهره به چهره گرفته تا رسانه های مختلف، حلقه ای مهم بوده که از بدنه ی نظام سلامت ما جدا شده است که اگر متصل شود، آن گاه به پیشگیری که همیشه می گوییم بهتر از درمان است نزدیک خواهیم شد.