هفدهم مرداد ماه هر سال روز خبر نگار است. در این روز باید به پاس یک سال فعالیت از خبرنگارانی که در عرصه های مختلف اطلاع رسانی چه خبر ؟! اجتماعی ٬ سیاسی ٬ اقتصادی ٬ فرهنگی ٬ ادبی و هنری یا به اصطلاح روزنامه نگاری نه خبر ؟! انتشار اخبار پیدا و پنهان مختلف در لایه ها و پوسته های شفاف و کدر جامعه قدر دانی کرد.
روزنامه نگار عزیز ! روزت مبارک ! نه خبر ؟! :
اصطلاع خبر در روزنامه نگاری مدرن همان نه خبر ! است . خبری که وجود ندارد . در واقع خبر همان چیزی است که در جواب اصطلاع ترکی نه خبر ؟! یا چه خبر ؟! ما گفته می شود . از آنجایی که نه خبر ؟! در وهله ی اول وجود نداشتن و نبودن را به ذهن مخاطب وارد می کند ؛ همان حس ششمی است که خبرنگار باید داشته باشند .
در کلاس های آموزشی روزنامه نگاری ٬ اساتید عزیز به ما گفتند : خبرنگار باید حس ششم داشته باشد و بیشتر از این چیزی به ما در این زمینه یاد ندادند .
بنده به عنوان دانش آموخته ی این علم و فعالیت پانزده ساله ای که در عرصه ی روابط عمومی دارم و نیز گاه گاهی در عرصه ی مطبوعات قلم زنی می کنم ؛ باعث شده که به راز حس ششم پی ببرم و هم اکنون متوجه ام که چرا اساتید گرامی ما در دانشگاه علامه ی طباطبایی تهران فقط به گفتن یک جمله ی کوتاه و پر مغز در باره ی حس ششم اکتفا کردند .
بنده با افتخار و با تواضع تمام قد دستان همه ی اساتید را می بوسم و از دور عرض سلام و ادب دارم و یاد کسانی که مسافر شدند ! را گرامی می دارم . مثل استاد کاظم معتمد نژاد پدر علوم ارتباطات ایران و همه ی روزنامه نگاران گذشته ٬ حال و آینده ی ایران چون همیشه آثارش چراغ راه ما خواهد بود و استاد حسین قندی عزیز که قند دلش را برای دانشجویانش آب کرد و رفت .
بنده با افتخار اعلام می کنم : روزنامه نگاری با تمام فنون و نظریه هایش به این بستگی دارد که ما چقدر حس ششم داریم . حس ششمی که برای کشف حقایق بکار می بریم .
در واقع نه خبر ؟! یک خبر سری یا فوق سری است که وجود دارد اما خبرنگار از وجودش بی اطلاع است و با ترفندهایی باید به آن دست یابد و منتشرش کند ؛ به این کشف نه خبر ؟! حس ششم می گویند .
حال که در آستانه ی روز خبرنگاریم بر خود واجب دانستم راجع به این قضیه چند سطری را تقدیم نگاهتان کنم.
نکاتی کلیدی در باره ی نه خبر ؟! و حس ششم :
نکته ی اول :
گفتم : نه خبر ؟! همان خبری است که از نظر ما خبرنگاران وجود ندارد یا ما از وجودش بی خبریم و این نه خبر ؟! خودش خبر است نه آن چیزی که وجود دارد . ولی متاسفانه بیشتر روزنامه نگاران ! دنبال همین مشاهدات و چیزهای مشهودند که نتیجه اش چاپ رپرتاژ آگهی های ادارات و شرکت هاست . کاری که روزنامه یا نشریه را تبدیل به بولتن تبلیغاتی کرده است.
در چنین احوالی بعضی از مدیران کل با کمترین هزینه ای و با سو استفاده از منابع سازمانی که در راس آن قرار دارند در صدد مطرح کردن خودند . اقدامی که اولا : بر کاستی های خود سرپوش می گذارد و راه اختلاس بیت المال برای مدیران کج دست هموارتر می شود.
دوما : مدیران ٬ گزارش و رپرتاژی را که نشریات چاپ کرده اند بعنوان عملکرد خود به مقامات بالا دست با چاشنی چاپلوسی ارائه می دهند و ماندگاری خود را تثبیت می کنند و شما خبرنگاران عزیز ! مقصر اصلی هستید ؛ چون به رسالت خود که اطلاع رسانی شفاف با صداقت و بی طرفی را تبدیل به رپرتاژ آگهی با چاشنی بله قربان گویی می کنید ؛ اقدامی که باعث پنهان کردن نه خبر ؟! می شود . در واقع خبر سری تبدیل به خبر فوق سری می شود و دستیابی به آن سخت تر می شود .
نکته ی دوم :
از آنجایی که اصحاب رسانه را رکن چهارم دموکراسی می شناسند ؛ بنابر این رسالت خبرنگاران کشف حقایق برای نیل به خواسته های مردمی و مبارزه با فساد است .
خبرنگاران در این عرصه باید به دنبال همان نه خبر ؟! هایی باشند که احتمال خطا در آن بیشتر است و حس ششم به شما کمک می کند که با شناسایی روزنه ها و شکاف های فساد انگیز و اطلاع رسانی در این زمینه به مسئولین گوشزد کنید که با نظارت خود این منفذها را ببندند تا حق مردم پایمال نشود .
نکته ی سوم :
اصول ٬ ارکان و ارزش های خبری در ذات خود نه خبر؟! های زیادی دارند که این نه خبر ؟! ها ! خود خبرند . از که و چرا و چگونه گرفته تا زمان و مکانی که صاحبان قدرت در آن جمع شده اند ؛ جمع جبری که بخاطر دو دو تا چهار تاست یا جمع سیاسی که عالیجنابان بوجود آورده اند . می توان به یک پیوند خویشاوندی فرزندان مقامات با همدیگر یا با سیاسیون و بالعکس که در عالم سیاست ما حاصل ازدواج مثلث و مربع است ؛ نیز اشاره کرد . این هم خبری از جنس همجواری و توجه به ارزش های خبری در عالم سیاست است . ازدواج جبری با مدیریت هندسی .
نکته ی چهارم :
انتشار هر خبر و گزارشی یک بازتاب سیاسی یا سازمانی دارد . در واقع این مخاطبان خبرند که واکنش خود را نسبت به مطلب شما نشان می دهند . این واکنش گاهی نشریه را ملزم به چاپ جوابیه و حتی شکایت از آن می کند . بنابر این اگر خبرنگاری در راستای خط مشی و رسالت نشریه اش با شفافیت و صداقت کار حرفه ای کند ؛ هیچگاه دچار مشکلات این چنینی نمی شود و در صورت اتفاق با دلایل و مستندات خود بر مشکل موجود فائق می آید و این هنر شما خبرنگاران است که با مهره چینی ارکان خبری در کنار ارزش های خبری یک خبر درجه یک و بدون ایراد خلق کرده و منتشر نمایید .
نکته ی پنجم یا سخن آخر :
آقای خبرنگار ! حوزه ی فعالیت خود را انتخاب کن و با مطالعه ی مداوم در آن زمینه دانش خود را به روز کن تا مدیری زیرک شما را دور باطل ندهد . شما مثل سربازی در صفحه ی شطرنج باشید و به وزیر شدن خود فکر کنید تا به انتهای مسیرت برسی و تیم شما با دو یا چند وزیر برنده شود .
آقای خبرنگار ! باید مهره های سفید همیشه به کیش و مات کردن شاه مهره های سیاه فکر کنند ؛ نگذار عکسش صادق باشد زیرا سیاست پدر و مادر ندارد .
آقای مدیر کل ! وظیفه ی این خبرنگار اطلاع رسانی صحیح و شفاف در حوزه ی کاری شماست . لطفا انصاف داشته باش و اگر ریگی در کفش شما نیست با او خوب تعامل کن . او بهترین خبرنگاری است که می شناسم .
آقای مدیر کل ! شما شاه مهره های سیاه تیم حریفید . دیر یا زود باید صحنه ی شطرنج را ترک کنید . آقای دکتر ! به مات شدن و مساوی کردن فکر کن .
علی حیدری
جمعه ۱۲ مرداد ماه ۹۷