در آشفته بازار سیاست و اقتصاد، آمریکا، تحریم، ترامپ و …. که نقل هر محفل و مجلس شده است در گوشه ای از شهر، در امتداد نگاه های مظلومانه کودکان فقر، چادرهای جشن عاطفه ها برپا شده است. اما چادرهایی با میز خالی از هدیه و صندوق شیشه یی خالی، و دختر جوانی که عابرها […]
در آشفته بازار سیاست و اقتصاد، آمریکا، تحریم، ترامپ و …. که نقل هر محفل و مجلس شده است در گوشه ای از شهر، در امتداد نگاه های مظلومانه کودکان فقر، چادرهای جشن عاطفه ها برپا شده است.
اما چادرهایی با میز خالی از هدیه و صندوق شیشه یی خالی، و دختر جوانی که عابرها را یک به یک نگاه می کند و با هر نگاهش آنها را به مهر دعوت می کند ولی….
انگار مهربانی را فراموش کرده ایم. انگار بچه های فقر که در جای جای شهر، سر هر چهارراه و روی هر پل، آدامس به دست و دستمال به دست به طرفمان می آیند، یا ایستاده کنار ترازوهایی شیشه ای ملتماسانه نگاه مان می کنند و با سکوت ما را به مهر می خوانند را فراموش کرده ایم…
به گونه ای که می خواهیم انتقام وضع موجود را از این کودکان بگیریم…
کودکانی که بیشترین آسیب ها همواره متوجه آنها بوده است و این اوضاع وحشتناک اقتصادی بیشترین تاثیر را بر زندگی آنها می گذارد تا فقیرتر از گذشته بر فقرشان افزوده شود.
حواسمان باشد در هنگامه مهر، در شور و شوق خرید کیف و کتاب و دفتر برای فرزندان مان، که آماده شروع تحصیل در سال جدید می شوند، کمی آن طرف تر، در خانه های پایین شهر، کودکانی وجود دارند که برای لبخند زدن چشم به راه مهربانی هستند.
هر چند برای انسانیت “ماه مهر” کم است یا “فصل مهر” یا “سال مهر”، باید همه عمر را “مهر” نامید برای نقش لبخند بر لب هایی که طرح زخم دارند آنهم نه زخمی از نوع کودکی، بلکه زخم هایی از جنس درد و فقر و گرسنگی و محرومیت و …. که شانه هایی مردانه می طلبد نه دستانی کوچک….
آی آدمها یادمان باشد کودکان فقر نه سیاست می دانند و نه نزاعی بر سر مذهب دارند، آنها فقط کودکند و می خواهند کودکی کنند، اکنون در آستانه سال تحصیلی جدید، در ماه مهر چشمشان بر مهر مردم است بر مهر مهربانان، مبادا مهربانی را فراموش کنیم…
یادمان باشد به حکم انسانیت منهای سیاست، منهای اوضاع و اقتصاد، در هفتم مهرماه روز “جشن عاطفه ها” دستی را به مهر بفشاریم و لبخندی طرح کنیم….
مهری پهلوانی