محمد امید، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور چهارشنبه یکم اسفندماه ۹۷ به لرستان سفر کرد.
اکبر بابایی مفرد- اینکه رئیس دولت تدبیر و امید، امید را پیش از تدبیر به لرستان فرستاد اندکی تامل برانگیز است، ما که چندسالیست تدبیر را به انتظار نشستهایم شانس آوردهایم که پیشاپیش امید را به ما هدیه دادهاند، ولی این دیار سالیان سال است تشنهی تدبیر است، تدبیری که به قول ورزشیها میتواند امید را هم به اردوی لرستان و لرستانیها برگرداند.
میخواهم اندکی از بحث آقای امید فاصله بگیرم، راستی میدانید هفتم اسفندماه جاری روز زن و مادر است، زنی که مردانه در برابر تحریمها، نابرابریها، ناعدالتیها، فقر و… ایستاده است و صورت را با سیلی سرخ نگه داشته تا بلکه کانون خانوادهاش را گرم نگه دارد، همان زنی که با غیرت تمام برای خیلیها هم پدر بوده است و هم مادر!
زنی که روزگاری در خانه مینشست تا مرد خانه در پارسیلون، ماشین سازی، کشت و صنعت، چرم و پوست، یخچالسازی و… کار کند و با غرور و سربلندی نان آور خانوادهاش باشد.
اما آیا خبر دارید آن غرور و سربلندی کجا رفته و نان چند خانوار آجر شده است؟ میدانید چند صد نفر از جوانان همین استان نان خود را در استانهای همجوار میجویند؟ راستی کسی میداند چرا؟ اصلا کسی میداند داستان ما از ابتدا که شروع شد چرا به گرامیداشت روز زن کشید؟
ماجرا آنجاست که از بدو ورود آقای امید به لرستان مسئولان میخواستند همه چیز را امیدوارانه جلوه دهند و آقای امید هم همه چیز را امیدوارانه ببیند، طبق معمول بازدیدها دقیقا از مراکزی شروع شد که کمی تا قسمتی پویا و فعال هستند، این بار هم کم و کاستیها، نواقص و محرومیتها دیده نشد تا بلکه مدیران تنبل شناخته نشوند و استاندار تنبلها بار دیگر آرامش خاص خود را به مردم لرستان دیکته کند.
استاندار و مدیران اجرایی استان به همهی موارد توجه ویژه داشتند، اینکه امید چگونه بیاید، چگونه استقبال شود، چه مراکزی را بازدید کند، چه نوع غذایی میل فرماید و احیانا چه سوغاتی و هدایایی از لرستان با خود ببرد و… اما اینکه چرا به لرستان سفر کرده است موردی بود که از دید همه از جمله خبرنگاران هم مغفول ماند.
آن چیزی که این مقام کشوری با صراحت تمام با خود یدک میکشد، نشان میدهد لرستان نیازمند توجه ویژه دولت است، معاون مناطق محروم خود گویای همه چیز است، اما امروز این واژه به مانند حروف والی نوشته اما نزد مسئولان لرستان خوانده نشد، همانطور که انتظار میرفت محرومیتها دیده بلکه مرتفع شوند، اما باز هم همه چیز گل و بلبل جلوه نمود.
چه اسفناک است؛ همچنان وانمود میکنیم که دلمان خوش است و پتروشیمی داریم، اما کدام پتروشیمی؟ کدام تولید، کدام اشتغال؟ پتروشیمی خرمآباد که اکثر قریب به اتفاق نیروهای آن غیربومی هستند چه عایدی میتواند برایمان داشته باشد، آیا به نظرتان این پتروشیمی با همان پتروشیمی که سر از اراک درآورد تفاوت دارد؟ نه متاسفانه، آش همان آش است و کاسه همان کاسه، پتروشیمی همواره به نام لرستان و به کام دیگران بوده و هست، اندک نیروهای بومی لرستان محروم، تک و توک در آن مشغولند و به اجبار راضی.
امروز هم به مانند گذشته بازدید امید از یک ناامیدی بزرگ دیگر در لرستان رقم خورد تا سرها همچنان در زیر برف باشد!
راستی کسی میداند پتروشیمی با گرامیداشت مقام زن چه سنخیتی دارد؟ حتما تعجب میکنید، اما این اتفاق امروز در خرمآباد افتاد، فضای مجازی پر است از بازدید معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور، استاندار و معاونین، روسای شرکت شهرکهای صنعتی، صنعت، معدن و تجارت و جمعی از مدیران و مسئولان استانی و شهرستانی از پتروشیمی و شهرک صنعتی شماره ۲ خرمآباد، آن هم به مناسبت گرامیداشت مقام زن! بازدید زنان از همان پتروشیمی که جمع کثیری از نیروهای آن غیر بومیست.
راستی، زن و مادری که فرزندش در دیار دیگر به دنبال کار است را با چه امیدی به بازدید از این واحد صنعتی غیربومی بردهاید؟!
امید (ی) که امروز به لرستان آمد میخواست امید محرومین باشد، اما آیا محرومیتها را دید و رفت؟
در این استان خیلیها محروم هستند، آنچنان که از گفتن محرومیتها دلها به در میآید، بغضها در گلوها غمباد میکند، دلها ترک برمیدارند، اشکها در چشمها حلقه میزنند و سرها از شدت فقر بر بالین مرگ گذاشته میشوند!
آنزمان که شعار تبلیغاتی روحانی برای ریشه کَن کردن فقر مطلق در پای قلعه فلکالافلاک به فراموشی سپرده شد چه انتظاری از دولت و نماینده عالی این دولت برای محرومیت زدایی در لرستان میتوان داشت.
آن همه شعار تبلیغاتی که روزگاری در پس هیاهوی جمعیت مشتاق با شالهای بنفش گم میشد امروز هم در پس بی توجهیها گم شده است تا محرومیت بیش از گذشته ابعاد مختلف جامعه را در بر بگیرد.
وقتی که دکتر خادمی از عدم اعتقاد به مطبوعات در همان ماههای اول حضورش در لرستان بارها به آن اشاره کرد محرومیت دیگری را به سیل محرومیتها افزود، مطبوعاتیها به یکباره همه جا محروم شدند، نوع نگاه استاندار به مطبوعات به معاونین و مدیران اجرایی به سرعت سرایت نمود، خبرنگاران مطبوعات که رکن چهارم دموکراسی لقب گرفتهاند، حالا محرومینی هستند که لب فرو بستهاند تا طنز تلخ محرومیت تراژدی دردناک لرستان باشد.
تا این نوع نگاه مدیریتی در لرستان حاکم است سفر هیچکدام از مقامات کشوری دردی از دردهای بیشمار لرستان دوا نخواهد کرد، نحوه برخورد و نوع نگاه دولت به محرومیتها ما لرستانیها را یاد یک ضربالمثل لری میاندازد، (کِردَه گَپُونه بازی بچونه!) وقتی بزرگ دولت به تغییر اعتقادی نداشته باشد آقای امید هزاران بار به لرستان بیاید هر بار بذر ناامیدی را درو خواهیم کرد.