تاریخ: ۷:۲۳ :: ۱۴۰۰/۰۸/۱۵
فرازهایی از وصيت‌نامه شهيد حميد تشيعي

با همت بسیج رسانه استان در قالب طرح هر هفته یک شهید خاطرات و وصایای شهدای لرستان را مرور می‌کنیم.

پایگاه خبری سنگ نوشته، خاطرات شهدا-
بسم الله الرحمن الرحيم
وقتي كه به فكر دوستاني مي افتم كه روزي با آنها اعزام شديم با هم صحبت مي كرديم و با هم غذا مي خورديم یه حالت ديگري مي شوم مثل اينست كه چندين سال با آنها زنداني بوده ام و حال آنها آزاده شده اند ولي من هنوز در اين قفس تنگ زنداني هستم.

وقتي فكر مي‌كنم كه الان خدا چه نعمت‌هايي در اختيار آنها گذاشته ،وقتي كه فكر مي‌كنم در بهشت با خدا مكالمه مي‌كنند و يا پيش امام حسين(ع) مي روند حسرت مي خورم و حسادت مي ورزم.

ولي خوب كه فكر مي كنم مي بينم كه خدا گلچين است و من علف هرزه كجا و آن گل خوشبو كجا.
مي فهمم كه سعادت ندارم و مومن نيستم و لياقت ندارم كه حتي يك خدمتگذار به اسلام باشم و حقيقت اين است و چيز ديگري نيست.

دلم مي‌خواهد از روي زمين صعود كنم و پرواز كنم تا آزاد شوم وقتي كه به جهنم فكر مي كنم و گناهانم را مي‌شمارم و كارهاي ثوابم را مي بينم گناهانم به قلم نمي آيد و به زبان هم نمي آيد و مي گويم كه دراعماق جهنم جايم است.

ولي وقتي كه به فضل و كرم خدا فكر مي‌كنم اميد پيدا مي كنم و وقتي به بهشت فكر مي‌كنم مي بينم كه فضل و كرم خدا بسيار بزرگ است و اين حالت در درونم به وجود مي‌آيد كه در بهشت پيش امام حسين(ع) هستم و در آن حركت مي‌كنم.
پدر و مادر، اميدوارم كه حالم را درك كنيد و با توجه به جملاتي كه گفته شد بدانيد كه در اين دنيا جاي ماندن نيست بلكه جاي كسي است كه به زرق و برق آن علاقه دارد و مي‌دانم كه بزودي كه خيلي نزديك است از شما ميخواهم اگر شهيد شدم زياد گريه نكنيد لااقل وقتي كه مرا در قبر مي‌گذارند.

نمي‌خواهم وقتي مرا به حجله مي‌گذاريد برايم گريه كنيد داماد را به حجله بردن كه گريه ندارد.
مي‌خواهم با ذكر لا اله الا الله و محمد رسول الله و شكر الله مرا به حجله بگذاريد مي‌خواهم بعد از اينكه مرا به حجله رسانديد فرياد بكشي و بگويي خدايا از سر تقصيرات پسرم درگذر و اين قرباني ناقابل را بپذير و او را با امام حسين محشور بگردان و از او راضي باش و بعد خودت با پدرم وقتي كه در حجله بايستيد بگوئيد ما تو را بخشيديم و شما نيز مرا ببخشيد.

از تو مادر مي‌خواهم به خانواده هاي شهدا سر بزني بخصوص به خانواده حسين و نيز پدر از تو مي خواهم كه صابر باش و تقوي پيشه كن باشد كه همگي از توبه كنندگان باشيم.

پدر و مادر نماز را فراموش نكنيد براي اينكه اين همه شهدا اين همه است و يا داده ها همه براي نماز است و نماز است كه انسان را به معراج محمدي مي برد.
خوشا آن موقع كه خدا از دستم راضي باشد.

از كليه گناهان بپرهيزيد كه باعث بدبختي انسان است و سخني با خواهران و برادران،من نيز همگي شما را دوست مي دارم ولي آن موقعي كه خداي نكرده احكام اسلام را اجرا نكنيد نظرم برمي گردد از شما مي خواهم از اينكه برادرتان داماد شده و به حجله مي رود خوشحال باشيد.

من كجا مي روم ،پيش سالارم پيش خاتمم،پيش محمدم،پيش دوستانم مي روم در قافله سالار خدايا تو خود خوب مي داني كه چقدر دلم مي خواهد در آن قافله پشت سر امام حسين از جلوي پيغمبر،حضرت علي (ع) در روز قيامت بگذرم .
الان كه اين جمله را مي نويسم ،مي خواهم پرواز كنم به جايي ،پرواز كنم كه كمتر كسي مي تواند برود.

از شما مي خواهم كه (خواهرانم)كه چون زينب صابر باشيد و راهم را ادامه دهيد و نيز نماز را حتماٌ اهميت بسيار دهيد و تو اي برادر، دوست دارم كه چون حضرت عباس(ع) كه به برادرش امام حسين (ع) باوفا بود با من اينطور باشي و راهم را ادامه دهي تا سرحد مرگ.

از كليه دوستان و اهل فاميل مي خواهم مرا ببخشند و راهم را ادامه دهند چطور با كمك جاني و مالي به جبهه با سركوب دشمنان داخلي،با دعا به امام و از سربازان او بودن،راهم را ادامه دهيد اي فاميل و اي دوستان برايم گريه نكنيد مي دانم سخت است دوري از دوست، اين را مي دانم اگر با كسي دوست باشيد بمدت ۱۸ سال و حال از او جدا شويد سخت است ولي من با كسي ۱۸ سال است كه دوست شده ام ولي او را هنوز نديده و با او حرف نزده ام اميدوارم كه درك كنيد كه چقدر سخت است.

از خدا مي خواهم كه به شما اجر و ثواب دنيوي و اخروي عطا كند و همگي را به راه سعادت بكشاند.
از همكلاسی هايم مي خواهم اگر در مدت يك ماهي كه با آنها بودم اگر بدي از من ديده و يا آنها را ناراحت كرده ام مرا ببخشند وصيتم اينست كه به ترتيب به اين سه مسئله حتماٌ توجه كنيد اول نماز دوم درس و جبهه و سوم تزكيه.

و سخني با امت اسلامي:اي مردم شهيد پرور مي خواهم وقتي مرا تشييع مي‌كنيد نوحه اي در رابطه با حضرت علي اكبر و حضرت قاسم برايم بخوانيد و شعارهايي بدهيد كه بگوئيد : اي كافران اي منافقان ما اين شهيد را مي دهيم ولي بدانيد آنان زنده هستند و از خونشان صدها رزمنده ديگر برمي خيزد و حقشان را از حلقومتان بيرون مي كشند.خيلي دلم مي خواست در سپاه پاسداران باشم ولي ديدم لياقت مي خواهد از شما مي خواهم اين جمله را بر قبرم بنويسيد:
رضيت بالله رباٌ (خوشنودم كه خدا پروردگار من است)
استغفر الله ربي و اتوب عليه خدايا از تو طلب مغفرت دارم.
فزت برب الكعبه قسم به خانه كعبه كه رستگار شدم.

سرباز امام زمان و سرباز امام حسين-حميد تشيعي خدمتگذار به اسلام
۱۴\۹\۱۳۶۲

بازگشت به خانه

پاسخی بگذارید