چقدر دیوارهای این شهر کوتاه هستند، آسمان ما چرا این رنگی است. این همه آدم چرا در هم می لولند. بیکاری چرا بیداد می کند
عبدالرضا شهبازی- چقدر دیوارهای این شهر کوتاه هستند، آسمان ما چرا این رنگی است. این همه آدم چرا در هم می لولند. بیکاری چرا بیداد می کند. بافت های فرسوده نباید این گونه باشد. دلیلی ندارد با وام های بهره زیاد، بانک ها مردم را به استثمار بکشند. این خیابان ها شایسته این مردم نیست.
دلیلی نمی بینم هر خانواده ای این همه فارغ التحصیل بیکار داشته باشد.
قسم به قرآن این شهر درست می شود.
آقا کم کاری بیش از این گناه کبیره محسوب می شود. نمی دانم کی باید درست بشود.
آقا شعار بس است. روی داربست های شهر این همه بی نظمی وجود دارد و کسی جواب گو نیست.
این شهر به کاندید جوان نیاز دارد تا با همتی بلند درستش کند.
این شهر نیاز به تکرار یک نماینده با تجربه دارد.
این شهر نیاز به سیاستمدار کار کشته دارد.
این شهر را مگر یک حقوق دادن که به قوانین آشنایی دارد درست کند.
چقدر از این حرف های تکراری شنیدیم. بس است.
این شهر را من درست می کنم.
خیلی رفتن و بعد از نماینده شدن پشت سرشان را هم نگاه نکردند. شاید آبی که پشت سر آنها ریختید کاملا زلال و شفاف نبوده است.
من کاندید اصلاح شما هستم. من همه چیز را برای شما مهیا می کنم.
آقا به طور مثال بروید از گوسفندان ورودی شهر بپرسید که کی قرار بوده سامان دهی بشوند تا چهره شهر عوض شود.
آقا مگر جابجایی گوسفندان به نماینده مربوط می شود.
بله که می شود. مگر قول دادن استخدام فرزندان شما به نماینده مربوط می شود.
بله که می شود.
اصلا نماینده درست شده که همه چیز به او مربوط شود جز قاتون گذاری.
دوستان گرامی استخدام کردن فرزند شما با رابطه که نیاز به قانون ندارد.
من کارخانه های عظیمی برای شما راه اندازی خواهم کرد.
چنان که وقتی یاران اصحاب کهف از خواب بیدار شدن از این همه شکوفایی کف کنند و دوباره سر بر بالین بگذارند و هزار سال دیگر بخواب بروند.
مردم عزیز ساده نباشید، یک نفر نیاید و بگوید من اصلاح طلبم و بلد نباشد موهای فرزند خودش را هم درست اصلاح کند.
دیگری نیاید و بگوید من اصول گرا هستم و پایبند به هیچ اصولی نباشد.
یکی نیاید و بگوید من چپم و با دست چپ برای شما نامه به فلان اداره بنویسد .
راستی من راستگو هستم یا دروغ گو این را هم نمی دانم.
من می خواهم نماینده راستین شما باشم.
نه چپ باشم و نه راست نه با میانه صبحانه خورده باشم و نه در استخر معتدل ها شنا کرده باشم.
شما مرا باور کنید. من به رای شما نیاز دارم.
عبدالرضا شهبازی
دوازدهم خرداد ماه ۹۸