تاریخ: ۱۴:۳۵ :: ۱۳۹۸/۰۵/۰۷
گزارش یک سفر/ تا مرز عشق

تازه به لرستان آمده شاید کمتر از دو ماه، آرزوهای بلندی دارد برای بهداشت و درمان لرستان، آرزوهایش را پرواز می دهد و می برد تا دورهای دور.

عبدالرضا شهبازی- تازه به لرستان آمده شاید کمتر از دو ماه، آرزوهای بلندی دارد برای بهداشت و درمان لرستان، آرزوهایش را پرواز می دهد و می برد تا دورهای دور. جایی که شهروندانش دغدغه ای برای سلامت نداشته باشند و کارکنانش با تکریم مواجه شوند.
با دکتر محمدرضا نیکبخت سرپرست دانشگاه علوم پزشکی لرستان همسفر می شوم برای یک سفر یک روزه به منطقه عشایری تمندتمندرر الیگودرز. قرار است از بیمارستان صحرایی تخصصی که پیش از این برای خدمات دهی سلامت به عشایر قول داده بود بازدید کند.
تا هنگام اذان ظهر بازدید و گفتگوبا پزشکان و مردم طول می کشد.
بعد از نماز مدیر شبکه را فرا می خواند و از او درخواست یک نفر پزشک، یک نفر ماما و یک نفر دارویار می کند. مدیر شبکه می گوید با اطلاع رسانی قبلی همه عشایر که دسترسی داشته اند حضور پیدا کرده اند.
می گوید می خواهم جایی بروم که دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی نداشته باشند.
در این سفر مدیر امور عشایری الیگودرز و بخشدار الیگودرز با او همراه می شوند.
از تمندار می گذریم از دره ها و کوه ها و جاده های پر پیچ و خم تا به چال چنار در دورترین نقطه شرقی الیگودرز که به مرز اصفهان می رسد.
پزشک و ماما مشغول طبابت و پیگیری آموزش و سلامت عشایر می شوند و سرپرست دانشگاه با مردان ایل به گفتگو می نشیند. از هر دری سخن می گویند. از سیل ویران گر امسال تا کوچ به مناطق خوزستان از درس و مشق فرزندان تا همکاری و هم یاری زنان ایل.
سیاه چادرها را که این روزها نشان قدیمی از ایل و ایلات را ندارند و به سفید چادر و زرد چادر تبدیل شده اند و دیگر از بوی موی بز و پشم گوسفند آنان خبری نیست .یکی یکی توسط تیم پزشکی سر می زنیم.
آفتاب رو به غروب است که از شرق روستاهای فرسش به سمت جنوب شرقی الیگودرز می رویم. از دره به سمت بالای کوه تا جایی که آسمان به زمین نزدیک تر می شود، و گویی در این جا راحت تر می توان با خدا صحبت کرد.
از روستاهای چغاگرگ، دارسپند می گذریم تا به منطقه دورک ، دورترین نقطه جنوب شرقی الیگودرز می رسیم جایی که آب قم رود از کنار آن می گذرد و صدها هکتار از اراضی آن منطقه در خشکی به سر می برند.

کم کم آفتاب در پشت کوهای بلند منطقه رخ می بازد و در حال برگشت به سمت الیگودرز هستیم که به دعوت مدیر امور عشایری به زرد چادر آقای جعفری از عشایر منطقه می رویم. روی گشاده میزبان لذت خوردن ماست ، خیار و انگور را دو چندان می کند.
سرپرست دانشگاه و مدیر امور عشایری الیگودرز از وضعیت کشاورزی و آموزش و پرورش عشایر به گپ نشسته اند که دکتر نیکبخت با جملاتی از محمد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری گفتگو را به پایان می برد.
آری از پشت کوه آمده ام/ چه می دانستم اینور کوه / باید برای ثروت حرام خورد/ برای عشق خیانت کرد/ برای خوب دیده شدن/ دیگری را بد نشان داد/ برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند/ وقتی با تمام سادگی دلیلش را می پرسم می گوید: از پشت کوه آمده/ ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم/ و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد/ تا این که اینور کوه باشم و گرگ.

حوالی ساعت ۹ شب الیگودرز را به سمت خرم آباد ترک می کنیم، چشمان پر از عشق کودکان عشایر ، مهربانی زنان ایل و مهمان نوازی مردان عشایر خستگی سفر یک روزه را از تن مان در می آورد.

بازگشت به خانه

پاسخی بگذارید