اینجا از هر دری بخواهیم حرف بزنیم می رسیم به مشکلاتی که ریشه در ضعف معیشتی و نبود اقتصادی قوی دارد و حالا نوبت کودکان کار است که با چهر ه هایی معصوم توی خیابانهای مریض خرم آباد پرسه می زنند
نرگس سپه وند- اینجا از هر دری بخواهیم حرف بزنیم می رسیم به مشکلاتی که ریشه در ضعف معیشتی و نبود اقتصادی قوی دارد و حالا نوبت کودکان کار است که با چهر ه هایی معصوم توی خیابانهای مریض خرم آباد پرسه می زنند همان خیابانهایی که مسئولین توان کنترل ترافیکش ندارند.همان خیابانهایی که قشر مسافرکش تحصیلکرده و البته بی مهارت لرستان روزانه ده بار آن را طی می کنند. حالا از همین پنجره تاکسی، بیرون را نگاه می کنم.یک پسر تپل و موفرفری با یک اسفنج و اسپری آب مشغول پاک کردن شیشه تاکسی می شود.راننده می گوید: نمیخواد…نمیخواد
نوجوان دوباره التماس می کند
راننده عصبانی می شود.
نوجوان فحش می دهد، راننده بیشتر عصبانی می شود و اگر وسط ترافیک نبود، حتما قشقرقی به پا می شد و کار به کتک کاری هم می رسید.
نوجوان به تاکسی دیگری می رسد.راننده زن است لبخندی می زند و پسر در عرض چند دقیقه شیشه ماشینش را برق می اندازد و می رود.لابد حس خوبی دارد، کمک کرده آن هم به همنوع به یک فرشته کوچک.
فرشته می رود، سروقت ماشین بعدی. راننده صدایش را بلند می کند و می گوید: مگه نگفتم: پاک نکن نمیخواد، نمیفهمی!
فرشته لگدی میزند به پراید نقره ای و با چند فحش رکیک از راننده انتقام می گیرد.
وقتی خورشید به وسط آسمان می رسد، چنبره می زنند گرد یک ساندویچی و بساط شویندگی شیشه تاکسی ها را زمین می گذارند.
حالا از درآمد حرف می زنند:
– پویا گربه من امروز تا ظهر ۴۵ هزار کار کردم.
– احمدرضا کوتوله خوش به حالت من بیچاره ۱۵ هزار باید بریم طرفای مطهری.
آرین مارمولک هم می گوید: من روزی زیر ۵۰ باشه کار نمی کنم!
سینا جنتلمن هم اعتراض می کند: بیاید بریم تهران پول اونجاس…..فقط تهران
ستایش هم بیشتر روزها در خیابان انقلاب آدامس می فروشد. کنار خیایان با بساطی به وسعت یک خاله بازی، روی همان مقوای کوچک، صف قانعی از آدامسهای طمع دار را نوازش می کند. دوست دارم همه را بخرم و بگویم برو خانه ات مثل همه همسن هاست نقاشی بکش، کارتون نگاه کن، زندگی کن و کار نکن. فحش نشو،ترحم نخر،سو استفاده نکن از حس محبت و دلسوزی آدمها ولی او کودک است اینها را چه کسی باید بفهمد؟
من شهروند یا توی مسئول!؟
اگر به اداره بهزیستی مراجعه کنیم، خواهند گفت: این دسته کودکان کار متکدی نیستند بلکه کودک کار هستند یعنی والدینشان مددجو ست که مستمری بگیر نهادهای حمایتی نیز می باشند! حال طمع کرده و دلبندشان را راهی خیایانها می کنند.
حالا مدیر پایگاه خبری سنگ نوشته می گوید: اگر معیشت و بضاعت مالی خانوارهای ضعیف این کودکان کافی بود، هرگز آنها را به خیابانها نمی سپردند. کدام مادری دلش راضی می شود کودکش زیر گرمای تابستان با امتحان وزن آدمها براش روزی ببرد و کدام مادر نرمالی کودکش را لابه لای خطرتصادف در جستجوی پول حواله می کند!
ضعف معیشتی،بیکاری و بی مهارتی و نبود فرهنگ کار اینجا هم بیداد می کنند. چرا شهر ما در پیشی گرفتن از شغلهای کاذب و آسیبهای اجتماعی پیشتاز است! سهم مسوولین و ادارات در اشتغالزایی و توسعه کار و کارآفرینی چقدر است!؟ اصلا احساس مسوولیت دارند!در قبال آسیبهایی که فقط فقط با بهبود این اقتصاد مریض این استان رفع خواهند شد.
سهم شهروند در مقابله با ناهنجاری ها چیست؟
حس نوع دوستی در ما آدمها یعنی راهی برای سو استفاده متکدیان و کودکان کار. یک چهره معصوم و چند جمله اظهار بدبختی کافی ست که تسلیم شویم. حالا این پول که منو نمیکشه گناه داره…..شیشه تمیزه یا آدامس هاش به در نخوره اما بزار کمکش کنم بخاطر خدا ….
اما همان خدا در کنار حس نوع دوستی به ما تفکر هم بخشیده است.
یکروز گدایی می گفت: این خیایان قرق من است از صبح تا شب اینجام و هیچکسم حق نداره بیاد و ماهی یک میلیون درآمد دارم! پیرمرد ژنده پوش و پر حرفی که چهره شهر را مخدوش کرده بود و وا اسف که معلول نبود و خودش را لنگیدن می زد!
راضیه خانم می گوید: خب بیچاره اس باشه… چکار کنه!
به راضیه خانمها می گویم: می دانی گدایی هم نوعی اعتیاد است اگر من و شما به آنها پولی ندهیم یا سمت نهاد حمایتشان می روند یا دنبال کاری بهتر!
صغری خانم می گوید: خب انوقت میرن دزدی میکنن!!
حالا مسئولی نیست که این صحبتها را بشنود البته نیاز نیست بشنوند خود مسوولین صحنه را می بنند و شاید شیشه خودروی آنها بیشتر از مردم عادی تمیز می شود و پولی هم حواله آن کودک می کنند که در آستانه تبدیل شدن به یک آسیب اجتماعی ست! فرار از درس و کتاب، نبود کلاسهای آموزشی، زندگی در خیابان و فحاشی در انظار عموم!
در ذهن کودک امروز ما دغدغه درآمد بیشتراست او بچگی نمی کند نان آوری می کند با شعوری ناپخته و جثه ای کوچک. چه کسی مقصر است!؟
کدام اداره و کدام مسئول باید به مادرش بفهماند که این پول سود نیست و زیان است.غرامت جبران ناپذیری بر روح و روان و شخصیت این کودک که در آینده هم به والدی دچار آسیب تبدیل خواهد شد!
کدام شهروند احساس رضایت می کند که پول ندادن به گدا یا کودک کار اشتباه نیست.
کدام گفتمام مردمی به لطف فلان مدیر و فلان واحد فرهنگی فلان اداره حاصل شد که پول ندادن به متکدیان و کودکان کار یعنی “نه گفتن به بروز آسیبهای اجتماعی”
یعنی مقاومت در برابر حس طمع خانواده ها
یعنی مقابله با تنبلی و جنگ یا راحت طلبی و بی عرضگی نسل ها
همه شهر می دانند: مصرف شیر برای استخوانها مطلوب است و یا پیاده روی برای سلامتی مفید است اما هنوز مردم شهرم لزوم درمان یا راهکاری برای مقابله با آسیبهای اجتماعی در خود حس نمی کنند!
گداها را عادت داده ایم به اشغال گوشه از خیابان شهری که نام نیکو دارد.
ازدحام کودکان کار را در حرص درآمدی سیاه عادی می بینیم.
و آن پیرزن بی پا که مادری از مادران این شهر است و با دو پای قطع شده از زانو به زمین چنگ می کشد، برای تصاحب هزار تومانی و دو هزار تومانی های ما ……
اگر معلول است چرا زیر چتر حمایت بهزیستی نیست! اگر بی سرپناه است چرا در خانه سالمندان نیست! اگر معتاد است چرا در مرکز ماده ۱۶ نیست!؟ اگر به اجبار برای گدایی آمده چرا من و شمای شهروند خواسته اش را برآورده می کنیم که روز بعد هم بیاید!؟
اقتصاد مریض لرستان ریشه دوانده در همه امور هر جا که آسیبی هست نشئت گرفته از فقر است. فقر اقتصادی و بعد فقر فرهنگی!حال چه کسی پاسخگوست؟! سهم و وظیفه هر دستگاه یا هر شهروند در مبارزه با این آسیبها چیست!؟
کودکان کار مصداق بارز افراد در معرض خطر محسوب می شوند
درهمین راستا با بهنام فروتن جامعه شناس، گفتگو می کنیم: می گوید: دوران کودکی مهمترین دوران از لحاظ تربیتی،رشد و شکل گیری شخصیت اجتماعی است.توجه همه جانبه به نیاز های مادی و معنوی کودکان تاثیر بسزایی در سلامت وآینده افراد اجتماع ایفا می نماید. به طور قطع بی توجهی به این قشر از جامعه در هر جایگاه و منزلت اجتماعی به ویژه کودکان در معرض خطر برای جامعه مخاطره آمیز است.
فروتن می افزاید: کودکان کار مصداق بارز افراد در معرض خطر محسوب می شوند که به سبب فقر حاکم بر خانواده مجبور به انجام فعالیت های عمدتا” کاذب برای کسب درآمد و امرار معاش می باشند.کودکان کار از لحاظ فردی و اجتماعی در معرض شدید ترین آسیب های اجتماعی قرار دارند،آسیب های درون زا مبتنی بر فقرخانواده(بهداشت،تغذیه،آموزش،اوقات فراغت،مسائل روحی روانی و از طرفی آسیب های محیطی از جانب کجروهای اجتماع(سوداگران مرگ،خانه های فساد،سارقان،مفسدان اقتصادی،متکدیان حرفه ایی ) از جمله مواردی است که کودکان کار را با خطر مواجه می کند.
فقر یک پدیده اجتماعی پیچیده و چند وجهی است
وی مهمترین عامل پدیده کودک کار را فقر خانوادگی و بنیان ضعیف اقتصادی خانواده عنوان می کند و ادامه می دهد: فقر یک پدیده اجتماعی پیچیده و چند وجهی است که می تواند نشات گرفته از (اعتیاد،طلاق،مرگ والدین،بیکاری سرپرست،حاشیه نشینی،بیماری صعب العلاج و…)باشد در چنین شرایطی و در غیاب سازمان های حمایتی اولین قربانی فقر کودکان هستند که باید منبع درآمد باشند.
کودکان کار بیشتر در معرض آسیب روحی ،جسمی و حتی بهداشتی قرار دارند
فروتن تاکید می کند: شیوه های بکار گیری کودکان کار در مناطق مختلف جغرافیایی متنوع و متفاوت می باشد آنچه در دهه های اخیر در حال گسترش است می توان به بهره کشی بنگاه های کوچک کسب و کار،دست فروشی،شیشه پاک کردن اتومبیل پشت چراغ قرمز،فروش مواد مخدر،خانه های فساد و… البته باید توجه داشت کودک کار به کودکانی اطلاق می شود که بصورت کامل،مستمر و براساس ایجاب و قبول طی ساعاتی از شبانه روز بر خلاف قواعد و مقررات با حداقل دستمزد بکار گیری می شوند و عمدتا” از تحصیل و تربیت باز می مانند. این گروه از کودکان بیشتر در معرض آسیب روحی روانی،جسمی و حتی بهداشتی قرار دارند.اما برخی کودکان در کنار والدین خارج از ساعات مدرسه ودر اوقات فراغت در امورات اقتصادی خانواده فعالیت می کنند که نباید این موارد را در شمول کودکان کار قرارداد.
و حرف آخر:
پدیده اجتماعی کودکان کار یک ناهنجاری است که در حال گسترش به شهرستان های کوچک استان نیز می باشد.زنگ خطری که مدت هاست به صدا درآمده و نیاز است سازمان های مسئول با انجام تحقیقات علمی در گام اول رصد وشناسایی دقیق کودکان کارو خانواده به ویژه در شهرها و مناطق حاشیه نشین نموده و با مداخلات علمی و کارشناسی بصورت بنیادی و ریشه ایی این مساله اجتماعی را برطرف کنند. مهمترین مداخلات مورد عمل در خصوص کودکان کار ابتدا حل مشکلات اقتصادی(شغل و درآمد)خانواده،مسائل بهداشتی،آموزش و کسب مهارت های فنی و اجتماعی ،کنترل موالید،جلوگیری از ترک تحصیل و اعمال قوانین سختگیرانه در خصوص استثمار گران کودکان می باشد.